ایران کی برا حزب اللهیا بوده؟!
کی قدرت دست اونا بوده؟
دولت بازرگان، بنی صدر، موسوی، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی؟! به اسم حزب الله به کام لیبرال.
#شهید_آوینی #سردار_قاسمی #دکتر_عباسی #شهید_آیت #شهید_دیالمه #سردهر_دلها #رسایی#حارسمدیا
ایران کی برا حزب اللهیا بوده؟!
کی قدرت دست اونا بوده؟
دولت بازرگان، بنی صدر، موسوی، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی؟! به اسم حزب الله به کام لیبرال.
#شهید_آوینی #سردار_قاسمی #دکتر_عباسی #شهید_آیت #شهید_دیالمه #سردهر_دلها #رسایی#حارسمدیا
کودکی که برای شهدای گمنام شاخه گلی آورده است.
محمد حسین فهمیده، فرزند محمد تقی در سال 1346 در خانوادهای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود. وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد. محمد حسین در سال 1352، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند. در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیونها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او میگفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم. فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز میگردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود.ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان میگوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم. در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم میگیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد.